آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

یا الله

مهربان الله خوب من

بخاطر آرامشی که ارزانی ام داشتی از تو سپاس گزارم.

بخاطر رفع همه دغدغه ها و امنیتم از تو سپاس گزارم.

بخاطرجسم سالم و نشاط و شادابیم از تو سپاس گزارم.

بخاطر نیت پاک  و قلب مهربانم از تو سپاس گزارم.

بخاطر آگاهی و دانایی ام از تو سپاس گزارم.

بخاطر گذشت و بخششم از تو سپاس گزارم.



مهربان الله خوب من

بخاطر امیدواری به لطف بی پایانت از تو سپاس گزارم.

بخاطر رزق وروزی حلال و فراوانم از تو سپاس گزارم.

بخاطر همنشینی با خوبانت از تو سپاس گزارم.

بخاطر توفیق بندگی ام از تو سپاس گزارم.

بخاطر وجود شکرگزارم از تو سپاس گزارم.



ای خالق دلسوز و مهربان

از تو برای همه آرامش الهی می طلبم.

برای همه سلامت و تندرستی می طلبم.

برای همه دلی شاد و قلبی مهربان می طلبم.

برای همه گشایش امور می طلبم.

برای همه توفیق هدایت الهی می طلبم.

و برای همه معنویت روزافزون می طلبم.



الله قادر من


هم اکنون به لطف بی کرانت همه چیز و همه کس توانگرم می سازد و باور دارم قدرت بی پایان تو ودست مهر و یاری ات به همراه لطف سرشارت از بهترین ورضایت بخش ترین

راه ها در همه مسائل زندگی به یاریم می شتابد.

پس

آسوده خاطر، اداره عالی همه امورم و گشایش همه مسائلم را به اراده قدرتمند تو

می سپارم.







با سپاس از مریمی بانو به خاطر گذاشتن لینک  کلاس های دکتر فرهنگ در وبلاگشان


هیچ چیزی اتفاقی نیست

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دوست دختر

خانم گوشتونو بیارین جلو: من یک دوست دختر واقعی دارم.

این را می گوید و می دود و می رود سر جایش می نشیند.

چند لحظه بعد دوباره بر می گردد، خانم !  دیگه آوردیمش خانه ی خودمان.

من: همسایه اید؟

ـ نه! فامیلیم.دختر خالمونه. یه شهر دور زندگی می کنند.

من: کجا؟

- : اسم شهرشونو نمی دونم. خیلی سخته .اما می دونم تو شماله.

تا عید خونه ما هست. فکر کنید چقدر با هم بازی کنیم.

.........................................................................................................................

گاهی همین دوستی های کودکانه تبدیل به عشق های بزرگی می شود.



فرشته یا شوهر

حاج خانم: شنیده ام در آن دنیا وقتی بخواهیم وارد بهشت شویم، خدا می گوید: فرشته هم هست همسر زمینی ات هم هست. می توانی هر کدام را که دوست داری، به همسری برگزینی.

من: نه بابا!

حاج خانم: آره مادر! حالا تو کدام را انتخاب می کنی؟

من: معلوم است! همسرم را .

حاج خانم: راست می گویی؟

من: بله! همسرم مرد خوبیست و دوستش دارم.

حاج خانم: ولی من فرشته را انتخاب می کنم.

من: چرا؟

حاج خانم: شوهر من هم مرد خوبی بود ولی بعضی وقت ها اذیتم می کرد.


......................................................................................................................

گاهی کدورت ها پاک نمی شود حتی پس از فراقی طولانی.

راستی شما کدام را انتخاب می کنید؟

بسم الله الرحمن ارحیم

پیش به سوی یک هفته سرشار از نیکی، پیروزی و شادکامی