آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

خاطر جمع


عصر پدرم را درخواب دیدم. فقط چند ثانیه...

به دیدارما آمده بود اما فقط تا سرکوچه خانه پدرهمسر! سرحال بود و خندان. داشت می رفت که به کسی اشاره کرد و گفت:« دیگر بروم. این اقا را دیدم. چقدر هم خوش گذشت و دلم باز شد... »

با همین گفتار و ادبیات. .آن مرد را من هم دیدم اما نشناختم!

از خواب که بیدار شدم. دلم قرص بود و خاطرم جمع!


پی نوشت: پدرم! ممنونم که باز هم سر بزنگاه آمدی و دلم را شاد کردی.

حتم دارم می دانستی اگر نیایی یلدایم سیاهتر از ظلمات خواهد بود و دلگیرتر از همه تنهایی های عالم.

 تو خود بهتر از همه از احوال دل تنگم باخبری! مهم نیست که زنده ها احوالی نمی پرسند. مهم این است که تو به خوابم می آیی! به موقع و آن وقت که باید...

مارگزیده


پنج شنبه 14 آذرماه که اتفاقا روز بسیار سردی هم بود، هنوز ساعتی از خروج پسرم از منزل نگذشته بود که برگشت و گفت: مدرسه تعطیل بود.

در سایت آموزش و پرورش چیزی درج نشده بود اما رادیو را که روشن کردیم، مطلع شدیم به خاطر آلودگی هوا آن روز تعطیل اعلام شده است.

پیرو همان نداشتن رسانه×ملی و بیخبر ماندن از اخبار این چنینی، به همکاری پیام داده ام مبنی بر این که: لطفا اگر به خاطر بارش برف فردا تعطیل اعلام شد، به من هم اطلاع دهید.

جواب داده است: باشه خوش بین عزیز.




حوض نقاشی و آبشار نیاگارا

من بی جنبه نشسته ام پای فیلم حوض نقاشی و نصف دستمال های جعبه را نمدار کرده ام و ...

حالا هی همسرم می آید و چک می کند مبادا گریه هایم ادامه داشته باشد.



پی نوشت: هر چه می کشم از این دل نازک می کشم...

پایان خوش

آنفلوانزایی که از هفته پیش شروع شده بود، به التهاب و عفونت سینوسها و دوبینی و تاری دید و سردرد و سرگیجه شدید منتهی شد اما من تلخی آن همه درد و رنج را با شیرینی یک میهمانی ساده پایان بخشیدم روسیاهش بماند برای...






آبشار نیاگارا

من بی جنبه نشسته ام پای فیلم حوض نقاشی و نصف دستمال های جعبه را نمدار کرده ام و ...

حالا هی همسرم می آید و چک می کند مبادا گریه هایم ادامه داشته باشد.



پی نوشت: هر چه می کشم از این دل نازک می کشم...