آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

قبل ترها

دوست دارم مثل قدیم تر ها بنویسم. از روزمرگی ها، شادی ها، دلتنگی ها، خریدها و...

اصلا دلم می خواهد یک دل سیر درددل کنم تا سبک شوم اما...

نمی دانم چرا دل می خواهد اما حرفها را در خود پنهان می کند و اجازه نمی دهد بر زبان جاری شود.

دلم می خواهد وبلاگم مثل قبل تر ها بود.

آن صفا و صمیمیت وبلاگستان کجا رفت؟








پی نوشت: یک دنیا حرف قلمبه شده و روی دلم سنگینی می کند.

نظرات 5 + ارسال نظر
amine شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:05 ب.ظ

بگو آفرین جان...
منکه دوباره با وبلاگستان اشتی کردم..

آبی دریا شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 04:53 ب.ظ

سلام.
وبلاگستان خیلی کسل کننده شده.
یه عده که سرورشون مشکل پیدا کرده،یه عده هم که حال نوشتن ندارن.
یکی هم ک مث صحرا روزانه نویس بود الان معلوم نیس چش شده!!!

شمابنویسید .ما میخونیم.

زرین یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:34 ق.ظ http://zarrinpur.blogsky.com

سپیده یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:43 ب.ظ http://realsense. Persianblog. ir

سلام بانو.... بنویسید مثل قبل تا ماهم انگیزه نوشتن داشته باشیم. فضای وبلاگو ما میتونیم گرم کنیم مثل قبل

فرمایشتون متینه!

شیوا دالان بهشت دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:13 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد