آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

یلدا

دو سال تمام است که من صدایت را نشنیده ام و من امشب طولانی ترین بغض سال را فرو خوردم!






نظرات 4 + ارسال نظر
ژینو سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:58 ب.ظ http://zhinou.blogsky.com

روحشون شاد...
برات آرزوی صبر و آرامش دارم آفرین عزیز :*

ممنون عزیزم!

سرن چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:21 ق.ظ http://serendarsokoot.blogsky.com/

عزیزم! آدم تو این شب ها بیشتر یاد عزیزانی می افته که کنارش نیستند

دقیقا! ولی تا عمر داشته باشم این شب برای من سنگینه. شبی که آخرین بار بهم زنگ زد.

مگ چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:31 ب.ظ

.......
آخ خدا...

سخت است سخت...

نگار13 چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:06 ب.ظ http://www.negar13.blogfa.com

متاسفم که ناراحت شدید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد