-: دفترت را باز کن.
یک دفترخاطرات کوچک در می آورد و برای نوشتن آماده می شود.
-: کتاب فارسی ات را بده!
-: نیاورده ام.
-: گفته بودم بیاوری.
-: ندارم. انداختمش دور.
-: چرا؟
-: خاله ام گفت حالا که سال تحصیلی تمام شده دفترها و کتابهایت را دور بریز.
-: خودم به او کاغذ مناسبی می دهم و درس را شروع می کنم...
پی نوشت: سال تحصیلی تمام شده است اما معلم دخترک کلاس سومی توصیه کرده که نیاز به آموزش و تلاش بیشتری دارد.