آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

جشن شکوفه ها

به رسم هر سال آخرین روز تابستانمان، اولین روز سال تحصیلی جدید بود.

باز هم رفوزه شده و در همان کلاس اول مانده ام، تنها فرقش این است که امسال با پسرها در یک کلاس می نشینم.

31 نفرند با چهره هایی که شور و شوق در آن موج می زند.

باشد که سالی سرشار از تلاش،  بهروزی و پیروزی  پیش رو داشته و سرانجام این کار مهم، سرفراز باشیم.