آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

می شنوم اما...

صدای پای خرداد می آید...

حال اما، دیگر صدای پایش لرزه بر قلبم نمی اندازد.

گرگ باران دیده شده ام آیا؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

پنجره های خانه ام را دوست دارم.

وقی خانه ات دو پنجره قدی بلند داشته باشد، شانس آن را داری که بهار همراه با شمیم با طراوتش پا به درون خانه ات بگذارد.

صبحگاهان صدای جیک جیک مستانه گنجشکان تو را بر سر ذوق آورد.

پرده ها را که کنار می زنی، زیبایی یک روز پس از باران را به نظاره بنشینی.

و مهم تر از همه آن که همه این زیبایی ها را از آشپزخانه هم بتوانی حس کنی.

کافیست فقط سرت را به سمت چپ بچرخانی و درخت و کوه و میدان، همه راببینی و لذت ببری ...


خدایا! برای شادمانی، تندرستی، توانگری و عشق پایدارم سپاس می گذارم.