حسی در درون من زنده شده است.
چیزی شبیه امواج نور...
درست همانند پیچک های جادویی رنگی قالب وبلاگم...
اما سپید سپید...
از بالای سمت چپ مغزم به درون می تابد و تاریکی را می زداید.
گویا نوید به پایان رسیدن روزهای سخت را می دهد. نه! مطمئنم که روزهای سخت و تاریک رو به پایان است و طلیعه پیروزی نور دمیده است.
همانند روزهای آخر زمستان که نشانه های بهار از راه می رسند؛ این روزها نشانه های نور و روشنی را حس می کنم.
روزهای خوب در راهند.
خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.
خدایا! برای شادمانی، تندرستی، توانگری و عشق پایدارم سپاس می گذارم.
پی نوشت: عنوان را از اشعار سهراب وام گرفته ام.
آرزویم برایت این است: در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن آرام قدم برداری برای زندگی کردن به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز در تورا تشخیص دهد . اندوه پنهان شده در لبخندت را عشق پنهان شده در عصبانیتت را و معنای حقیقی در سکوتت را
خوشحالم بابت تمام این حسهای خوب.
گاهی حرفی نیست برای گفتن. خوشحالم که خوشحالید
و گاهی حس رو نمیشه با کلام توصیف کرد.
امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشین
روز های خوبی داشته باشین.خبرهای خوبی بهتون برسه
ممنونم.
منم برای همگان شادی و پیروزی آرزو می کنم.
سلام
چه خوب که روزهای خوب در راهند
من مدل دخترتون را بیشتر پسندیدم
سلام به روی ماهتون!


ممنون از نظرتون.
چقدر داشتن این حس امید و نور قشنگه
روزای خوبت همیشگی باشه آفرین جون
راستی، سلام
سلام به روی ماهتون!
آمین و ممنونم.
خدا رو شکر برای حسهای خوب
الحمد لله رب العالمین.
انشاله.
درسته روزهای خوش در راهند
مدل پیشنهادی خود دخترک زیباتره از نظر من براش
حتما!
نظرتون محترم و متینه! ممنونم.
امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشید.
ممنونم منم برای شما بهترین ها رو آرزو می کنم.
آفرین جونم من مدتهاس نمیتونم کامنت بذارم.چقدر خوشحالم روزهای خوب در راهند...راستی منم مدل دخترخانم رو بیشتر دوست دارم.
متاسفم! نظرات منم برای بچه های پرشین ثبت نمیشه!

خب شما هم خوش سلیقه اید.
هفته پیش مازندران بودیم .بابلسر.قائمشهر و بعد بسوی بندر ترکمن .توی مسیر هرجا کیلومتر مشهد رو میزد بیادت بودم و مسیری که تو از اون رو به شمال رفته بودی .باورت میشه میگفتم افرین اون بانوی (درشت هیکل خیلی ببخشید ها .با توجه به عکساتون اینطوری تو ذهنم موندید شاید هم چون خودم ریزه میزه ام )از اینجاها گذشته.
الهی به امید تو
آفرین جان یه سوال داشتم ازت... من می خوام این مدل مانتو رو برای خودم ببافم... به نظرت چند تا کلاف کاموا مناسب میل 5 باید بگیرم؟
http://s5.picofile.com/file/8140765976/20121218060225_16221.jpg
چون من تا حالا مانتو بافت نبافتم... راستی شما برای دخترت که با قد 80 می خواستی ببافی چند تا کلاف گرفتی؟
بستگی داره به سایز هر کسی و البته متراژ هر کلاف کاموا.
من برای دخترم که تپل و بلنده نه تا کلاف خریدم