ساعتی پیش باز گشتم.
خسته و بی انرژی...
حس و حالم را کلمات نمی توانند بیان کنند...
شانه هایم توان تحمل اندک فشاری را ندارند و به تلنگری می لرزند.
هیچ گاه شب سی ام شهریور این قدر خسته و بی رمق نبوده ام.
مانده ام فردا چگونه به مدرسه بروم؟
روز شکوفه ها را چه کنم؟
انگار نه انگار که تا همین دو سه روز پیش دلم برای مدرسه پر می کشید...
پی نوشت: گفته بودم نمی توانم در کلاس اول تدریس کنم. گوش نکردند و حالا باید بارش را من به دوش کشم که تاوانش را بچه های مردم پس ندهند.
سلام آفرین جان
چرا بی انرژی؟
خوب امروز فقط بخواب و استراحت کن عزیزم
به خاطر وقاحتهای تمام نشدنی یک بی شرم.
برایت ارامش و صبر آرزو می کنم عزیزم
ممنون.
عزیزم انشالله که انرژی لازم رو از همین بچه ها میگیری از دنیای صاف و پاکشون
موفق باشی معلم مهربونمون
ممنونم.
خانم معلم سخت نگیر هرچند سخت باشه موفق میشی و به زودی با شیرین زبونی بچه ها خستگی از تنت در میره.
.
خدایا فرشته های قوی تری تو شونه های خانم معلم بزار
آمین.
اصلا نمی دونید چه دخترای گلی بودند همون دیروز کلی روحیه گرفتم. همیشه خدا رو شکر می کنم که معلم ابتدایی ام.
به هرحال مبارک باشه این ماه مهر به شما. هرچند زیاد مایل به تدریس در این مقطع نیستین.
چرا دوست نداشته باشم؟
حوصله سروصدای اولی ها دیگه نیست.
ای بابا
فدات شم اون آدم بد که درست نمیشه شما باید بیخیال شی میدونم سخت و دشواره ولی باید تحمل کنی عزیزم.
امیدوارم کلاس امسالت و دانش آموزات یکی از بهترین ها تو سال های معلمیت باشه
میبوسمت آفرین مهربون و صبور
ممنونم. کاش دوباره یه قراری بذاریم همو ببینیم.
عزیزم . قدر این روزها رو بدون . هر چند میدونم سخته . آخه خودم هم گرفتارشم .
اون بی شرم رو هم بسپار به دست توانمند خدا .خودش میدونه چیکارش کنه .
به عدل الهی باور دارم.
پاتو بزاری توی مدرسه حالت خوش میشه منم همین جور بودم الان بهترم .
افرین جان من ویندوزم رو عوض کردم ورمزتون رو ندارم .
الان بهترم. سرم گرم شده به مدرسه ولی کابوسها راحتم نمیذارند.
رمزو فرستاده بودم.
دیشب اس ام اس زدم. فکر کنم پرشین بازم داره کامنتها رو می خوره
مربوط میشه به همون عروسی؟
خیر
ایشالایه سال خوب وپرانرژی باشه بانو
ممنون. شما هم شاد و سلامت باشید.