آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

حبیب

-:ننه! باز که دارین گریه می کنین!

-:آره مادر دلم تنگ شده بود برا خانم جانم. نوار گذاشتم و براش گریه کردم.

این اهنگو حبیب خونده برا مادرش. اخه اونم مادرش مرده. طفلی زنش هم مرده. برا اونم آهنگ شهلای من کجایی رو خونده. می خوای بذارم گوش بدی؟

-:نه ننه جون غصه ام می گیره!

-: شمرون که می نشستیم باهاشون همسایه بودیم. هم سن پسر منه. خیلی وقت ها تو کوچه با هم فوتبال بازی می کردند. پسر خوبیه!...





پی نوشت: نمی دانم ننه جیران می داند آوایی که مونس تنهایی ها و دلتنگی هایش بوده، خامو‌ش شده یا نه؟ اما مطمئنم با دانستنش غصه خواهد خورد و اشک خواهد ریخت.

محسن ما هم عاشقش بود. خدایشان بیامرزد.

نظرات 3 + ارسال نظر
www.ahsan.roomfa.com جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 03:29 ب.ظ http://www.ahsan.roomfa.com

سلام . حرف هایی هستند که گاهی می توان آن ها را به شکلی بهتر بیان کرد. خواستیم که پیام آور «بهترین سخن» در در وبلاگی بی ریا باشیم؛ و وقتی از کتابی که خود بهترین سخن ها را آورده، اسمی را برای وبلاگمان خواستیم، چنین جوابمان داد: وَ قُلْ لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ «أَحْسَنُ»... به بندگانم بگو: بهترین سخن را بگویید...
#تبادل لینک

Rima شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:19 ق.ظ http://dailytalk.blog.ir

ای جونم دل مهربونِ ننه جیران
خدا حفظش کنه

آمییییییییین

داش آکل شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:54 ب.ظ http://yekpanjereh.blogsky.com

واقعا؟ چه جالب.
من عاشق حبیبم.

خدا رحمتش کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد