آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

کمک به توریست ها

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

غیرت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فال قهوه 7

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دلا خو کن به تنهایی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

آغوش امن خدا

اعتراف می کنم با این که بر خلاف خیلی از شماها آپارتمان نشینی را خیلی دوست دارم اما هر از چند گاهی خوابیدن زیر آسمان پرستاره مرا به وجد می آورد.

زندگی در حاشیه کویر فارغ از جبر اجباری تحمل گرمای طاقت فرسای تابستان های طولانی و کشدار، زیبایی های زیادی نیز دارد. و آسمان پرستاره شب یکی از هزاران است.

نه تنها روزها که شب ها هم احساس می کنی آسمان به زمین نزدیک تر است. پولک های نقره ای پیراهن شب چنان درخشانند که انگار می توانی دست دراز کنی و بچینیشان!

اصلا انگار خدا هم به تو نزدیک تر است. می پنداری دست هایش را باز کرده و تو را در آغوشش جای داده است و تو مثل کودکی  که با خیال آسوده در آغوش مادرش لمیده، در آغوش خود خدا لم می دهی و حس تعلق خاطر و امنتیی ناب را تجربه می کنی و چه از این بهتر و گواراتر...

برگشته ام با حس ناب اطمینان و توکل...

نا گفته های زیادی دارم. بماند برای وقتی دیگر!





پی نوشت: عید خوبی بود و دیدارهای خوب تری که تازه گشت.