آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

سیاهه نارگیلی

برنامه خندوانه محبوب شده باشد و شخصیت جناب خان را همه دوست بدارند و از قضا نام خانوادگی یکی از دانش آموزانت هم جناب باشد.

چه شود!





...

زمان: سه شنبه

مکان: دفتر مدرسه

همکار جایگزین گزارش روز گذشته را می داد.

از چگونگی پیشرفت دو سه نفر از بچه ها پرسیدم که با شنیدن نام یکی پرسشم را بی پاسخ گذاشت و خنده ای سر داد و گفت: « ... خیلی با ناز گفت: از این به بعد مرا ... صدا نکنید. به من بگویید شراااااااااااااااب! من دیگه اسمم شرابه!

بلافاصله ماریا گفت: از همونایی که می خورند و م/س/ت می کنند و از اینا می زنند؟ ( و شروع به بشکن زدن کرد! ) »

من: 

معلم جایگزین: 





پی نوشت: عنوان را شما انتخاب کنید.

فقط در یک مدرسه دخترانه اتفاق می افتد

معلم: بچه ها! چند کلمه بگویید که اولش صدای ر داشته باشد.

-:اجازه خانم! رژ لب 

-: خانم اجازه! رژ گونه 

-: خانم! ریمل 

-: خانم ما هم بگیم؟ رقص 

معلم: 

وقتی یک سال تحصیلی به خاطره ها می پیوندد


امروز که برای تحویل وسایل به مدرسه رفتم،کلاس غریب و فارغ از هیاهوی بچه ها بود

دیروز اما این کلاس دنیای دیگری داشت.

 

ادامه مطلب ...

وقتی گرسنگی بر منطق غلبه می کند

معلم: چرا در کوچه ها و خیابان ها درخت می کارند؟

دانش آموز: برای این که دانش آموان گرسنه ای که از خیابان می گذرند از آن درخت ها میوه بچینند و بخورند.

معلم:

دانش آموز: