خانه ام تمیز و مرتب است. آجیل هایم را در ظرف ها ریخته ام.میوه هایم را شسته ام، سوپم نیمه آماده است و فقط مانده کمی تمیز کاری آشپزخانه و بار گذاشتن غذا و پختن کیک و تهیه سالاد.
نه مثل این که پس و پیش و هر دو آستینش مانده است!
از صبح حالم خراب است. به آخرین حدی که بتوانید تصورش را بکنید. انگار نه انگار که قرار است تا چند ساعت دیگر به این خانه میهمان وارد شود.
دلم یک شانه صمیمی و یک دل سیر گریستن می خواهد.
خدا کند تا سر شب بهتر شوم!
با اومدن مهمونها خوب میشی .امیدوارم یلدای خوبی داشته باشی
ایشالا زود خوب شه حالت خانومی گل...
آمــــــــین
یلدا مبارک،آفرین خانم کدبانو..
به نظرم اصل کار همون خونه ست که مرتبه،بقیه کارها دوست داشتنی تره.
یلدامبارک بانو. باخوندن پستای تو من پرازآرامش میشم.
فک کنم خودتم خیلی آروم و باحوصله باشی.
اتفاقا شاد و خیلی شلوغم و البته جیغ جیغو