با همسرم برای خرید بیرون رفته بودیم. هنگام برگشت همسرم از من خواست با کلیدم در را باز کنم.
اما کلید من همراهم نبود. همسرم کلید در حیاط را به پسرم داده بود اما بقیه کلیدها همراهش بود. زنگ یکی از همسایه ها را زدم و پس از معرفی خودم خواستم در را باز کنند و بعد تشکر کردم.
بالا آمدیم. همسرم خیلی غر می زد که چرا کلیدت داخل کیفت نیست و مزاحم همسایه شدیم و ...
من: از کجا می دانستم کلیدت همراهت نیست؟
همسر: .....
( حقیقت آن که کلیدم را روی کمد کلاس جا گذاشته بودم. )
عصر که از مدرسه برگشتم، همسرم دنبال کلیدهایش می گشت اما پیدایشان نمی کرد.
همسر: کلید مرا ندیده ای؟
من: نگرد ، بعدا پیدا می شود.
همسر: شاید در مغازه هایی که رفتیم، جا گذاشته ام!
من: نه! مطمئنم در خانه هستند.
چند ساعت بعد کلید همسر جایی بسیار در دسترس پیدا می شود.
من: یادت باشد استرسی که برای گم شدن کلیدت تحمل کردی، کارمای استرسی است که بر من تحمیل کردی!
سلام
چه زود هم این کارما اثر کرد!!!
خانم معلم درس پسرک ما ش است. شما به نوگلانتون چه درسی را آموخته اید؟
عقب هستند؟ از بس تعطیلی خورد بهشون!
ما هم درس ش هستیم. عقب نیستیم. با احتساب تعطیلات باز هم کلی وقت اضافه میاریم برای تمرین و تکرار و روان خوانی!
شدیدا به کارما معتقدم
منم قبول دارم هر عملی عکسل العملی داره وبه قول شما این بازتاب رفتار همسرتونه که نسبت به شما داشته
مخصوصا اگه دلی بشکنه!
سخن از دل من گفتی. امان از دست این آقایون!!!!
ببخشید ولی من نمی دونم کارما یعنی چی؟
فمن یعمل مثقال ذره خیرا، یره
فمن یعمل مثقال ذره شره، یره
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک . بد کنی
تو خونه هم خانم معلمی ها
آخه اون روز خیلی غر زد و واقعا ناراحت شدم.
می دونی من خیلی حواسپرتم. کم خونی و کم کاری تیروئید ... همه دست به دست هم داده
عزیز دلم...منم به کارما معتقدم.
جالبه!!!
به نظرم رد خور نداره این کارما...همیشه اتفاق میفته به وقتش!
برای من خیلی اتفاق افتاده . آن قدر که یقین پیدا کردم!