آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

این جا را بخوانید و خود را به دستان مهربان پروردگار بسپارید.

نظرات 7 + ارسال نظر
نشمیل پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:51 ب.ظ

عاشق نوشتنم افرین ولی دلتنگی یک مادر خیلی خوب بود دلم رو صاف کردم با خوندنش

قربون دل مهربونت برم نشمیل جان!

farhad پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:52 ب.ظ http://farhadiii13.mihanblog.com

shoma link shodi mano link kon

سهیلا پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:29 ب.ظ http://http://nanehadi.blogfa.com/

خیلی عالی بود

مهدیه م پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:49 ب.ظ http://artit.blogfa.com/

خراسانی هستی شما؟؟؟؟؟؟

آرین جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:42 ق.ظ

شاد و سلامت باشید

ممنون!

مهزاد شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:11 ق.ظ http://www.mahzad.vvs.ir

اگر دنبال شال و کلاه متفاوت باکیفیت و با قیمت مناسب می گردید به ما سر بزنید.

بانوی مهر شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ب.ظ

راستش آفرین جون اصلاً به پست قبل و این جور اتفاق ها عقیده ای ندارم . ببخش که نظر خاصی نداشتم عزیزم

خواهش می کنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد