سلام آفرین جان وقتت بخیر... من یکی از اعضای پرتابه هستم. می دونی بعضی وقتا یه سری حرفا هستن که نه می شه تو وبلاگ نوشتشون ( یعنی به اندازه ی یه پست وبلاگ نیستن) و نه دوست داری از بین برن... من اومدم بهت بگم که پرتابه دقیقا جائیه واسه این حرفا یعنی می تونی تو پرتاب های 198 کاراکتری همه ی حرفای مینیمالت رو بنویسی ما تو پرتابه کپی پیست نمی کنیم و خوشحال میشیم که تو هم بیای تو جمع ما و از نوشته هات بهره مندمون کنی... منتظرتیم http://Partabeh.Com
[ بدون نام ]
سهشنبه 7 خردادماه سال 1392 ساعت 01:16 ب.ظ
خدا رو شکر ولی کاش بالا آوردنش رو دقیق تر پیگیری کنن .
همون دیروز عکس و سی تی اسکن گرفتند. تا عصر هم بیمارستان تحت نظربود. امروز که به مامانش زنگ زدم. گفت خیلی خوبه و فقط اشتهاش کم شده و مایعات می خوره. گفت برای جشن فردا میاد مدرسه!
خدا رو شکر .
هزاران بار
سلام آفرین جان
وقتت بخیر...
من یکی از اعضای پرتابه هستم.
می دونی بعضی وقتا یه سری حرفا هستن که نه می شه تو وبلاگ نوشتشون ( یعنی به اندازه ی یه پست وبلاگ نیستن) و نه دوست داری از بین برن...
من اومدم بهت بگم که پرتابه دقیقا جائیه واسه این حرفا یعنی می تونی تو پرتاب های 198 کاراکتری همه ی حرفای مینیمالت رو بنویسی
ما تو پرتابه کپی پیست نمی کنیم و خوشحال میشیم که تو هم بیای تو جمع ما و از نوشته هات بهره مندمون کنی...
منتظرتیم
http://Partabeh.Com
این پست قبلی با همون رمز قبلی باز میشه ر؟
بله
خدا رو شکر .پس اون حالتهای تهوع برای چی بوده ؟خیلی نگران کننده بودن
نمی دونم چرا ولی اون بالا آوردنها هنوز هم ادامه داشت تا آخر شب.
خدارو شکر واقعا:)
دیروز نصف العمر شدم.
الهی شکر
هزاران بار!
خدا رو شکر ولی کاش بالا آوردنش رو دقیق تر پیگیری کنن .
همون دیروز عکس و سی تی اسکن گرفتند. تا عصر هم بیمارستان تحت نظربود. امروز که به مامانش زنگ زدم. گفت خیلی خوبه و فقط اشتهاش کم شده و مایعات می خوره.
گفت برای جشن فردا میاد مدرسه!
الحمدالله
سلام دوسته من محیط وبتو دوست دارم آپم بیا به خاطرات منم نگاهی بنداز.