من شرمنده روی شما هستم.اگر بار معنوی شعر نبود هرگز چنین جسارتی نمی کردم.این بیت برای سنگ یکی از بستگان ما سفارش داده شد که فکر می کنم از سروده های علامه حسن زاده آملی باشد.
(موج از دریا خیزد و با وی در آمیزد
و در وی گریزد و از وی ناگزیر است)
باز هم برای شما آرزوی صبر می کنم و برای درگذشتگانتان آرزوی طهورای بهشتی.
آفرین جانم ,خدا بهت صبر بده عزیزم خیلی سخته خیلی
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
*********
نسیم آسا ازین صحرا گذشتیم
آن گل که نشکنندش در بوستان من کو
*********
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود... آدم اورد در این پیر خراب آبادم
**********
هیچکس با خبر از نام و نشان تو نبود
هیچ کس با خبر از روح جوان تو نبود
چشمهای صاف نهان در دل کوه
غنچهای سرخ نهان در دل مه
نگران همه بودی اما
هیچکس نگران تو نبود
یک خواننده
چهارشنبه 18 دیماه سال 1392 ساعت 09:11 ق.ظ
شرمنده من دوباره مزاحم شدم اون شعری که گفتم برای سنگ قبر خودم خیلی دوستش دارم اینه
به قبرستان گذر کردم کم وبیش بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته نه دولتمند برده یک کفن بیش
یک خواننده
چهارشنبه 18 دیماه سال 1392 ساعت 09:13 ق.ظ
□
بی ته هر شو سرم بر بالش آیو چو نی از استخوانم نالش آیو
شب هجران بجای اشک چشمم ز مژگان پارههای آتش آیو
سلام
بله خیلی سخته!
آفرین جان من برای سنگ مزار پدرم یک شعر از شهریار پیدا کردم! با خصوصیات پدرم خیلی می خوند. این که شمع همه محافل بود و این که بعدش زندگی بدونش سوت و کور شده! شهریار این شعر را در سوگ یک خانم گفته بود! الان اصلا اولش یادم نیست! مغزم هنگ کرده! یادم اومد برات می نویسم!
برای سنگ قبر خودم دوست دارم یه همچین چیزی بنویسن:
بر من مویه نکنید که سبکبار از پیکری خسته، به دیار زندگان می روم. و دوست دارم روز مرگم رو به این شکل بنویسن: پرواز: .../.../... (یا یه چیزی شبیه این...)
اما نمی دونم شما چی دوست داری... این شعر حافظ هم قشنگه:
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
امیدوارم خدا بهت صبر بده افرین جان .این شعر رو چند وقت 1پیش رو سنگ مزار عزیزی دیدم
چقد غصه چقد گریه چه سخته بی تو بودن ها
تو خوابیدی نمیدونی چه سخته بی تو موندن ها
آفرین عزیز سلام
من یه خواننده جدیدم که 3 روز قبل با وبلاگ و قلم شیوای شما آشنا شدم یک همشهری تقریبا هم سن وسال تمام آرشیو شمارو تو3 روز خوندم ولی حیف که با چه خاطره دردناکی تموم شد خدا به شما صبر بده و روح برادر تون و خانومشون رو قرین رحمت کنه خیلی خوشحال میشم اگه رمزتون رو در اختیارم قرار بدین
موفق و موید باشید
آفرین جون کاش یه چیز دلی از خودتون می نوشتین.
برای مامانم، من یه تک جمله مد نظرم بود. پدرم اما خودشون یه متن نوشتن و فوق العاده شد. چون مربوط به حس همون موقعشون بود.
او چیزی که می خواستین فردا براتون ایمیل می کنم.
آفین عزیزم
تسلیت میگم بهت و میدونم غمت اونقدر بزرگه که حالا حالا ها التیام پذیر نیست
من این شعرو برای خودم نوشتم گذاشتم تو کیف پولم به همه هم گفتم برام اینو بنویسن
دیدی که سخت نیست تنها بدون من؟
و صبح میشود شبها بدون من
این نبض زندگی بی وقفه می زند
فرق نمی کندبا من بدون من
دیروز اگر چه سخت امروز هم گذشت
طوری نمی شود فردا بدون من!
ممنونم از لطفتون! ان شاءالله صد سال زندگی سلامت و باعزت داشته باشید و سایه تون روی سر گل پسرتون باشه.آمین
سلام. من الهام هستم. عزیزم.خداوند بهت صبر بده. تسلیت می گم. قبلاً هم از شما درخواست رمز کرده بودم، از وبلاگ اینجا مدرست نیست با وبلاگ شما آشنا شدم. اگر می شه به من هم رمز بدین تا از خوانندهای وبلاگتون باشم. خوشحال می شم.
عزیزم اجازه بده یه کم بیشتر با هم آشنا شیم. من این روزها بیشتر از هر چه به آرامش نیاز دارم . با این حادثه همه همشهریها منو شناختند. شرمنده ام
آفرین جون مغزم از کار افتاده رمزو هر چی میزنم اشتباه می شه. اما دیشب پستتونو خوندم.
خدا به هر کی به اندازه صبرش درد می ده. خیلی خوبه که شما این قدر صبوری. خیلی خوبه که تونستین این چیزا رو بعد از دو سه هفته بنویسین.
فقط در حین خوندن هر دو تا پست خدا خدا می کردم خیلی به خودتون فشار نیاورده باشین به قلب و روحتون.
آفرین جون تو رو خدا خیلی مراقب خودتون باشین. نمی دونم حس می کنم شما از درون خیلی خیلی بدتر از اینی هستین که اینجا ما از بیرونتون باخبر شدیم. نگرانتونم.
الحمدلله خوبم. همین کهمدرسه میرم یه چند ساعتی کمترفکر می کنم. ممنونم از احوالپرسیتون. رمزم دوباره فرستادم.
من نمیدونم چجوری باید دلداری بدم ولی میخوام بگم بیابغلت کنم عزیزم
کاش نزدیک بودیم.
من شرمنده روی شما هستم.اگر بار معنوی شعر نبود هرگز چنین جسارتی نمی کردم.این بیت برای سنگ یکی از بستگان ما سفارش داده شد که فکر می کنم از سروده های علامه حسن زاده آملی باشد.
(موج از دریا خیزد و با وی در آمیزد
و در وی گریزد و از وی ناگزیر است)
باز هم برای شما آرزوی صبر می کنم و برای درگذشتگانتان آرزوی طهورای بهشتی.
عزیزم
آفرین جانم ,خدا بهت صبر بده عزیزم خیلی سخته خیلی
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
*********
نسیم آسا ازین صحرا گذشتیم
سبک رفتار و بی پروا گذشتیم
به پای کوشش از دیروز و امروز
گذر کردیم و از فردا گذشتیم
کنون در کوی نا پیدا خرامییم
چو ا ز این صورت پیدا گذشتیم
ای مردمان بگویید آرام جان من کو
راحت فضای هر کس محنت رسان من کو
در بوستان شادی هر کس گلی بچیند
آن گل که نشکنندش در بوستان من کو
*********
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود... آدم اورد در این پیر خراب آبادم
**********
هیچکس با خبر از نام و نشان تو نبود
هیچ کس با خبر از روح جوان تو نبود
چشمهای صاف نهان در دل کوه
غنچهای سرخ نهان در دل مه
نگران همه بودی اما
هیچکس نگران تو نبود
شرمنده من دوباره مزاحم شدم اون شعری که گفتم برای سنگ قبر خودم خیلی دوستش دارم اینه
به قبرستان گذر کردم کم وبیش بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته نه دولتمند برده یک کفن بیش
□
بی ته هر شو سرم بر بالش آیو چو نی از استخوانم نالش آیو
شب هجران بجای اشک چشمم ز مژگان پارههای آتش آیو
سلام
بله خیلی سخته!
آفرین جان من برای سنگ مزار پدرم یک شعر از شهریار پیدا کردم! با خصوصیات پدرم خیلی می خوند. این که شمع همه محافل بود و این که بعدش زندگی بدونش سوت و کور شده! شهریار این شعر را در سوگ یک خانم گفته بود! الان اصلا اولش یادم نیست! مغزم هنگ کرده! یادم اومد برات می نویسم!
برای سنگ قبر خودم دوست دارم یه همچین چیزی بنویسن:
بر من مویه نکنید که سبکبار از پیکری خسته، به دیار زندگان می روم. و دوست دارم روز مرگم رو به این شکل بنویسن: پرواز: .../.../... (یا یه چیزی شبیه این...)
اما نمی دونم شما چی دوست داری... این شعر حافظ هم قشنگه:
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
امیدوارم خدا بهت صبر بده افرین جان .این شعر رو چند وقت 1پیش رو سنگ مزار عزیزی دیدم
چقد غصه چقد گریه چه سخته بی تو بودن ها
تو خوابیدی نمیدونی چه سخته بی تو موندن ها
آفرین عزیز سلام
من یه خواننده جدیدم که 3 روز قبل با وبلاگ و قلم شیوای شما آشنا شدم یک همشهری تقریبا هم سن وسال تمام آرشیو شمارو تو3 روز خوندم ولی حیف که با چه خاطره دردناکی تموم شد خدا به شما صبر بده و روح برادر تون و خانومشون رو قرین رحمت کنه خیلی خوشحال میشم اگه رمزتون رو در اختیارم قرار بدین
موفق و موید باشید
خدا بهت صبر بده آفرین عزیزم...
بیت اول یادم افتاد ولی هرچی تو نت سرچ کردم کل شعر نیومد!
دست گلچین فلک چیند نخست
آن گلی کآید از او بوی وفا
....
اگه تمایل داشتی زنگ می زنم به مامانم و ازش می خواهم شعر کاملش را برام بخونه
لطف می فرمایید.
آفرین جون کاش یه چیز دلی از خودتون می نوشتین.
برای مامانم، من یه تک جمله مد نظرم بود. پدرم اما خودشون یه متن نوشتن و فوق العاده شد. چون مربوط به حس همون موقعشون بود.
او چیزی که می خواستین فردا براتون ایمیل می کنم.
آفرین جان آمدم احوالت رو بپرسم . ررمز رو نداشتم برای این پستت کامنت گذاشتم .
نازنین بهتری انشالله ؟؟
الحمدلله!
عزیزم.خداوند بهت صبر بده.می دونم سخته.امااینو بدون که تو حداقل می تونی بری سر مزار عزیزت.اونی که عزیزش مزار نداره چی....
تسلیت صمیمانه مرا بپذیر.
آفین عزیزم
تسلیت میگم بهت و میدونم غمت اونقدر بزرگه که حالا حالا ها التیام پذیر نیست
من این شعرو برای خودم نوشتم گذاشتم تو کیف پولم به همه هم گفتم برام اینو بنویسن
دیدی که سخت نیست تنها بدون من؟
و صبح میشود شبها بدون من
این نبض زندگی بی وقفه می زند
فرق نمی کندبا من بدون من
دیروز اگر چه سخت امروز هم گذشت
طوری نمی شود فردا بدون من!
ممنونم از لطفتون!
ان شاءالله صد سال زندگی سلامت و باعزت داشته باشید و سایه تون روی سر گل پسرتون باشه.آمین
رمزجدیدت برای پست آخر کار نمیکنه بانو
دوباره فرستادم.
سلام. من الهام هستم. عزیزم.خداوند بهت صبر بده. تسلیت می گم. قبلاً هم از شما درخواست رمز کرده بودم، از وبلاگ اینجا مدرست نیست با وبلاگ شما آشنا شدم. اگر می شه به من هم رمز بدین تا از خوانندهای وبلاگتون باشم. خوشحال می شم.
عزیزم اجازه بده یه کم بیشتر با هم آشنا شیم. من این روزها بیشتر از هر چه به آرامش نیاز دارم . با این حادثه همه همشهریها منو شناختند.
شرمنده ام
آفرین جون مغزم از کار افتاده رمزو هر چی میزنم اشتباه می شه. اما دیشب پستتونو خوندم.
خدا به هر کی به اندازه صبرش درد می ده. خیلی خوبه که شما این قدر صبوری. خیلی خوبه که تونستین این چیزا رو بعد از دو سه هفته بنویسین.
فقط در حین خوندن هر دو تا پست خدا خدا می کردم خیلی به خودتون فشار نیاورده باشین به قلب و روحتون.
آفرین جون تو رو خدا خیلی مراقب خودتون باشین. نمی دونم حس می کنم شما از درون خیلی خیلی بدتر از اینی هستین که اینجا ما از بیرونتون باخبر شدیم. نگرانتونم.
الحمدلله خوبم. همین کهمدرسه میرم یه چند ساعتی کمترفکر می کنم.
ممنونم از احوالپرسیتون. رمزم دوباره فرستادم.
خوشحالم میکنید اگر من رو جزو دوستان خودتون بدونید و به من رمز بدید.
دوست دارم ولی با این اتفاق همه منو شناختند. اجازه میدید خصوصی هام خصوصی بمونه؟
نمی دونم چی بگم هیجی به ذهنم نمیرسه اشک توی چشمام نشسته با اینکه پست اخرت رو رمز ندارم
کاش می شد بغلت کنم
با خوندن پست هات قلبم شرحه شرحه شد واقعا اشک ریختم خدا بهتون صبر بده و بهشت جای از دست رفتگانتون باشه . واقعا حیف همچنین جوانی . خدا رحمتشون کنه . بازم تسلیت میگم .
خداوند هر دوشون رو بیمارزه و روحشون رو قرین رحمت کنه
خدا رفتگان شما رو هم رحمت کنه!