آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

خواهش

لطفا این روزها بیشتر بنویسید.

وبگردی می کنم. شاید کمی حواسم پرت شود.

نظرات 20 + ارسال نظر
صفا یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ب.ظ http://sa4150.blogfa.com

کار خوبی میکنی دوست من ، من هم یکی از مسکنهایم وبگردی است

شیوا دالان بهشت دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:10 ق.ظ

خانوم معلم عزیز و دوست داشتنی میدونم که وب من زوزمره است و برای شما جالب نیست اما چشم .

از ته قلبم دعا میکنم خدا خودش یه آرامش بزرگ بهتون بده .

آمین

آبی دریا قدغن دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ق.ظ

سلام آفرین جون.
منم وقتی حالم خوب نبود نو وبلاگا میچرخیدم.
خدا بهت صبروسلامتی بده عزیزم.

و به شما هم. آمین

5 دقیقه تا آشنایی دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:30 ق.ظ http://5time.blogfa.com/

.

آلما دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:54 ق.ظ

چشم :)

افرا دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:42 ق.ظ http://forbidden-woman.blogfa.com/

می ترسم یه روزی همه به همین تسکین روی بیاریم و هیچکس ننویسه.

خدا اون روزو نیاره

مهسا دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 ق.ظ

خدا به همتون آرامش بده
راستی چرا رمزدار می نویسی آفرین جون؟
یکی دوبار اومدم بهت سربزنم به در بسته خوردم

عذر میخوام. ترسم از آشناهای بیگانه تر از بیگانه است....

خانم اردیبهشتی دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ب.ظ http://mayfamily.blogsky.com

سلام
من که تازگی ها دست به نوشتنم خوب شده و تند تند پست می گذارم!

انار دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:40 ب.ظ http://ladypomegranate.persianblog.ir

این مدت خیلی بهت فکر میکردم . دعا میکنم خدا بهتون صبر و آرامش بده .
سعی کن سر خودت رو گرم کنی ... بافتنی ، مطالعه ...
نمی دونم ... فقط میتونم برات دعا کنم .

قربون محبتتون!

سوگل دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:15 ب.ظ http://sogol613.persianblog.ir

آخی آفرین جونم من که آخرپرحرفهام خودت که میبینی
دراون موردم که گفتی حتماعملیش میکنم

گلابتون بانو دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:41 ب.ظ http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

چشم عزیزم!
البته من که بیشتر پستای اخیرم چاشنی غر غر داره.

انشاالله آسمون دلت به زودی فیروزه ای بشه دوباره.

آمین

سپیده دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 04:38 ب.ظ

سلام آفرین جان
نمیدونم چی بگم؟وقتی پست آزی جان خوندم اصلا باورم نمیشد که به من اعتماد کنی و بهم رمز بدی.
به آزی جان هم گفتم که من فقط وبلاگ آفرین جان میخونم و چند بار واسش کامنت گذاشتم و یکبار هم دیدمشون در مراسم تعزیه.
میخواستم چند بار درخواست رمز کنم ولی با خودم گفتم حتما با خودشون میگن چقد پرو که با یکبار اومدن میخواد رمز هم بگیره.
دیشب هم که تو حرم بودم دوستان وبلاگی به نظرم اومدند(من هیچکدومشون رو به جز شما ندیدم)و اگه اگه خدا قبول کنه واستون نماز خوندم.و خواستم به من باوجود اینکه وبلاگ ندارم اعتماد کنند ومنو دوست خودشون بدونند و خدا مواظبشون باشهوخیلی زود بهم جواب داد.
امیداورم امانت دار خوبی باشم آفرین جون.
من و شما که مشهدی هستیم باید بیشتر با هم باشیم.بدون هیچگونه تعارفی هر کمکی که خواستی میتونی رو من حساب کنی.
در ضمن همین این خرما ها و هم خرماهای اون روز مسجد خیلی با سلیقه و خوب بود.
خداوند همشون رو رحمت کنه
بازم مرسی آفرین جان

لطف دارید. دستان پر محبت مهربانتون می بوسم. یادم بود بهتون رمز بدم ایمیلتنو نداشتم.
به شادیتون جبران کنم.

همنفس دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 05:18 ب.ظ

چشم

ماجراهای مریمی دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 05:45 ب.ظ

من هر روز می‌نویسم آفرین بانو
به نظرم یه کلاس ثبت نام کنین سر تون گرم شه وقت نداشته باشید زیاد فکر کنید

می خونمتون!کلاس دفمو با این احوال دیگه فعلا حوصلشو ندارم. کارم هم زیاده . زمان می بره که به زندگی عادی برگردم.

بانوی ماه دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 06:30 ب.ظ http://mid-day-moon.blogsky.com

سلام
پس به من سر بزنید. بخصوص پست همسایه فضول رو بخونید
منم دوباره هر شب به روزم. سعی هم میکنم کمی متفاوت بنویسم.

آرام( یه مامان از....) دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:21 ب.ظ

آفرین جان سلام،وبگردى خوبه اما بهتر از اون کتاب خوندنه،خصوصا کتابهایی راجع به جهان دیگر و ماوراء و .... خیلى بدرد الانت مى خوره، و همچنین خوندن رمانهاى خوب رو اگه حوصله دارى ،پیشنهاد مى کنم،صبر بیشتر رو براى تو و خانواده ات از خدا مى خوام.... آمین

خوشحال میشم پیشنهاداتتونو پذیرا هستم.

آنی دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:37 ب.ظ

من که دیگه نمی نویسم این مدت کامپیوترم هم خراب بود و تا چند وقت دیگه نتم قطع می شه فقط خواستم بگم به یادتم

مهسا سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:32 ق.ظ

پس دلیل رمزی نوشتن این بوده. اگر صلاح دونستی ممنون میشم رمزت رو برای من هم بفرستی

باز هم دعا می کنم خدا به همتون آرامش قلبی بده هرچند دلتنگی برای عزیز رفته همیشه هست

قربون محبتتون! من از کجا بدونم شما یکی از آشناهای من نیستید؟

ترنج ...ام پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:37 ق.ظ

یعنی لازمه بگم چقدر به یادتون هستم و هر لحظه برای ارامش شما و خانواده دعا میکنم .... ششادی باشه باقی لحظه ها و سللمتی در کنار عزیزنتان ...

و من به لطف همین دعاهاست که هنوز روی پاهایم ایستاده ام

آرام( یه مامان از....) جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 ق.ظ

سلام آفرین جان

کتاب: "ما نمی‌میریم"
گفتگوهای عجیب جرج اندرسون با دنیای ماورا و زندگی پس از مرگ
موضوع:
پدیدآورنده:
نویسنده:جوئل مارتین
نویسنده:پاتریشیا رومانفسکی
مترجم:فریده مهدوی‌دامغانی
ناشر:
جام
440 صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ 1 - 3300 نسخه
تاریخ نشر:01/11/75
قیمت پشت جلد :11000 ریال
کد دیویی:133.8
زبان کتاب:فارسی
محل نشر:تهران - تهران
صفخات اولیه کتاب از سال 1384 به بعد موجود است

معرفی مختصر کتاب:


ل

ممنون از محبتتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد