آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

نور امید

حاج خانم و خانم همسایه واحد روبه رویی را صدا کردم و با خود بردم دیدن خانم همسایه طبقه بالایی که پنج شنبه فارغ شده است از نه ماه بارداری...

نگویید زود رفتید که دلم غنج می زد برای دیدن نوزادی که ترلان نام گرفته است.

ازجمعه که به خانه آوردندش، صدبار گوش ایستادم شاید صدای گریه اش را بشنوم و فقط یک بار موفق شدم که آن هم خیلی زود قطع شد.

نوزادها را دوست دارم. هنوز بوی بهشت می دهند با آن لبخندهایی که ناخودآگاه بر لبانشان ظاهر می شود. با دستان ظریف و کوچکشان. با کش و قوسی که به خود می دهند و دهانی که به دنبال پستان مادر می گردد...

از جمعه این ساختمان برو و بیای دیگری یافته است.

تولد هر انسان معجزه است. تابیدن نور امیدی در دلهاست. گوئی خدا پیام می دهد که هنوز شور زندگی و امید در کره زمین جریان دارد...

.

.

.

دلم می خواست بچلانمش! اما پدرش خنده کنان گفت: هنوز زود است.

کودک درونم دوست داشت بغلش کنم اما مادرش می ترسید. هر چند آخر سر اجازه داد درآغوش بگیرمش.

کوچک بود و ظریف...

نازو خواستنی...

ابروهایش به هم پیوسته بود.

نبوسیدمش اما سرشار شدم ازشور و شوق زندگی...

حیف زود بلند شدیم تا مادرش استراحت کند.

حالا مادر درونم دلش هوای نوزاد کرده است!



نظرات 20 + ارسال نظر
آفاق یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:41 ب.ظ http://b-arghavani.blogfa.com

یه دونه بیار هنوز دیر نشده

تو سی و هفت سالگی؟
خجالت داره والا!

بانوی ماه دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:23 ق.ظ http://mid-day-moon.blogsky.com

آفرین جان
اولا که الان بخاطر سن ازدواج که بالا رفته خیلی ها بچه ی اول رو توی همین سن ۳۷ سالگی میارن
تازه الان خیلی ها رو من میشناستم که با وجود داشتن داماد یا عروس بچه دار شدن
زندگی همیشه جریان داره.
البته بچه داری هم حوصله میخواد ( به نظر من البته)

فعلا که نه شرایط جسمی و روحی و اجتماعی و ... جور نیست!
فکر کن من دوباره بچه ببرم مهد

مریم-م دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:36 ق.ظ http://memorial-m.blogfa.com

سی و هفت سال که زیاد نیست
تازه مردم تو این ازدواج میکنند
آره آفرین بانو یه نی نی بیار
دلمون وا شه

وا ! فقط به خاطر این که دل شما وا شه من نی نی بیارم.
طفلی نی نی !آینده اش چی؟

آفاق دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ق.ظ http://b-arghavani.blogfa.com

اصلا هم خجالت نداره من دوستم تو 42 سالگی اورد

ولی من خجالت می کشم.

شادی دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:50 ق.ظ http://shadi2022.persianblog.ir/

والا مادردرون مارو هم بیدارکردی بااینهمه ذوق!

شما که هنوز می تونی بیاری. درست تموم شده. ناز پری هم از آبو گل دراومده!

صبور دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:30 ق.ظ http://saboraneh.blogfa.com/

ای جان ,راست میگی به خدا نوزدها بوی بهشت میدن
و نیز همکار بنده در سن 43 سالگی دومین فرزند خویش را بدنیا آوردند .البته خب دیر هم ازدواج کرده بودند اما پسر اولشان 10 ساله هستند

خدا حفظشون کنه!من دو تا دارم.

پیرامید دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ق.ظ http://lifeformyself.blogsky.com

آخی... من همیشه فکر می کردم وقتی بچه ها لبخند می زنن، دارن فرشته ها رو می بینن...

مهناز دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:08 ق.ظ http://www.mahnaz-daneshjoo.blogfa.com

واااای خیلی نااازه صدای نوزاد منم دوست دارم

شیرین دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 ق.ظ

در مورد نوزاد باید بگم هیچ خجالتی نداره. من تو 39 سالگی دختر دار شدم و البته باید بگم بودن دخترکم من رو جوون کرده.

خوب من دو تا بچه دارم.

شیرین دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:00 ب.ظ

ولی الان خواستم بگم وقتی مطالب روزهای قبل رو خوندم، خیلی دلم سوخت. چه طور کسی یا کسانی می تونند با بی شرمی تمام چنین دروغی رو به یک عزیز از دست داده ، به یک داغدار بگن؟ چطور اون فرد تونسته باید بگه گواهی پزشک قانونی شایعه است؟
خدایا این افراد رو به راه راست هدایت کن.
براتون آرامش میخوام.

ممنونم.

سوگل دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:50 ب.ظ http://sogol613.persianblog.ir

وا آفرین جون ببین بایدبزنیم توکاربچه سوم اول توشروع کن بعدمن ادامه میدم

وا! یعنی اینقدر ساده به نظر رسیدم؟

5 دقیقه تا آشنایی دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 04:05 ب.ظ http://5time.blogfa.com/

منم عاشق نوزاد و بوشونم واقعا ماهن

لیلا دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 05:35 ب.ظ

وااااااااااااااای نوزاد !! عاشقشم .

ترنج ..ام دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:00 ب.ظ

عاشق بوی بهشتیشون هستم من هم ...بوی معصومیت میدن بوی ناب ادمی که روح خدا رو داره ...

همنفس سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:26 ق.ظ

بچه خوبه ولی مال مردم که اذیتهاش مال یکی دیگه باشه چلوندن و عشق بازیش با ما .البته دیر نیست برای شما

سهیلا سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:02 ب.ظ http://nanehadi.blogfa.com/

عزیزم به کمک مادرای نی نی دار برو . این صوابش بیشتره . اصلا میگن بچه همسایه شیرینه چون شب بی خوابی و دندون دراوردنش مال ماما نشه خنده هاش مال ما

مامانش و مادر همسرش نوبتی پیشش هستند. رفتن زیاد باعث مزاحمته!

فرح سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:27 ب.ظ http://farahbano.blogsky.com

نوزادها عشقن

بانو سرن چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:50 ق.ظ http://banooseren.blogfa.com/

پس عید حتما بیا خونه ما.

به خوشی که بیام تهران، میام خونه تون!

باران چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:16 ب.ظ http://baranedelpazir.persianblog.ir

ناخود آگاه لبخند روی لبام نشست
بازم به دیدنشون برو

amine چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:23 ب.ظ http://www.donyayeman1.blogsky.com

ای جونم... دلت نی نی خواست؟؟؟ پاشو بیا خونه ی ما..
از دست این برادر زاده دیوانه شدیم رفت.

خواهر شوهر بازی در آوردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد