آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

جشن الفبا

تمام شد.

جشن الفبا را هم گرفتیم.

همین امروز به چه قشنگی! جای همه تان سبز.

خیلی هم خوش گذشت.

خدا رو شکر که به خوبی و خوشی برگزار شد.

فقط نوشتن کارنامه ها مانده و بس!

تعطیلی سلام!






پی نوشت: بهتر است یک پست مفصل بنویسم. حتما باید بنویسم اما سرفرصت. الان خیلی خسته ام. دو شب است که 3 صبح خوابیده ام. با یک پست مفصل مصور برخواهم گشت.

نوبرانه

بهار باشد و خرداد باشد و مدرسه باشد و ...

... و هوا به خنکی روزهای میانی پاییز. نوبر است به والله!

خدایا بر نوبرانه هایت شکر!







پی نوشت:اینجا مشهد. اردیبهشت تمام شده اما هوا هنوز بهشتیست.