آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

خردادی دیگر

همین اول صبح بر خود لازم دیدم همین جا در همین وبلاگ کوچک در پیشگاه خدای مهربانی که مرا می فهمد و می داند چه قدر از گرما گریزانم، زانو زده و برخاک به سجده افتم.

نمی دانید هوای اینجا چه قدر مطبوع است! چه نسیم خنکی می وزد و خرداد چه دلبری می کند...

گویا این خرداد، خرداد دیگریست...

با همه خردادهایی که تا کنون به چشم دیده ایم، تفاوت دارد.

و من منتظر حوادث خوشایندی هستم . کور سوی امیدی در دلم زنده شده است.

گویا این خرداد، خرداد دیگریست...


خدایا! برای شادمانی، تندرستی، توانگری و عشق پایدارم سپاس می گذارم.