آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

یا حسین

روزهای اولی که محسن رفته بود، ذکر لبم یا حسین شده بود...

بعد از 5 ماه و 11 روز، هنوز هم...

هر لحظه که یادش می افتم، ذکر یا حسین بر لبم جاری می شود...

و آرام می شوم...