آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

وقتی یک سال تحصیلی به خاطره ها می پیوندد


امروز که برای تحویل وسایل به مدرسه رفتم،کلاس غریب و فارغ از هیاهوی بچه ها بود

دیروز اما این کلاس دنیای دیگری داشت.

 

ادامه مطلب ...