آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

در یک نگاه

93 برای من موج های سینوسی زیادی در بر داشت و پر بود از حس های متناقض...

سعی کردم با شادی و خرمی به استقبالش بروم اما همیشه همه چیز طبق میل انسان پیش نمی رود.

اتفاقات زیادی برایم روی داد. عجایبی شگرف با چشمانم دیدم که چشمم را به روی حقایق باز کرد. رنج بسیار بردم. تا مرحله غرق شدن در افسردگی پیش رفتم . تنهایی را با ذره ذره وجودم لمس کردم و ...

اما بلاخره توانستم خود را از این ورطه بیرون کشم.

سخت بود. خیلی سخت...

دیدن چهره واقعی اطرافیان در کتاب حقیقت زندگی دردناک است اما در لابه لای هر ورقش درسی بزرگ نهفته است. درسی که در اواسط دهه 40 زندگی آموخته و هنوز می آموزم.

شاید برای من خیلی زود شروع شد. از 35 سالگی، زمانی که پدرم را از دست دادم.

بی پرده بگویم. پدرم در زندگی من نقش پررنگی داشت. به هزاران دلیل وقتی رفت زندگی خود واقعی اش را نشان داد. تا آن زمان فکر می کردم آدم ها همانند که نشان می دهند. تعارف هایشان واقعیست و لبخندهایشان زنده و شادی بخش اما این خیالی خوش بیش نبود.

از 4 سال پیش به تدریج روی دیگر سکه وجودی آدم ها را شناختم و این شناخت در سال 93 به اوج خود رسید.

93 سالی سخت اما شیرین بود. سخت از آن جهت که دردناک بود و شیرین از آن جهت که باز هم این درد و رنج روحم را بزرگتر کرد.

بزرگتر شدن همیشه لذت بخش است. شناختن چهره واقعی دیگران گرچه سخت است اما کمکت می کند که در قدم هایی که همراه یا به سویشان برمی داری، محتاط تر باشی و آن چنان رفتار کنی که در شان ایشان است.

.

.

.

بی شک موهبتی است عظیم. اما برای من سخت است چرا که عادت ندارم وقتی لبخندهای مصنوعی می بینم، مقابله به مثل کنم. نمی توانم وقتی قلبم زشتی درون دیگری را می بیند، باز هم مبادی آداب باشم.

من خودم هستم. بی پیرایه، صریح، رک! دست به عصا راه رفتن نمی دانم.

راحت بگویم. می بُرم از آن که لبخندزنان از پشت خنجر می زند یا آن که می ایستد و دورویی دیگران را می بیند اما دم برنمی آورد. 

.

.

.

93 برای من سال سختی بود اما به سرعت باد گذشت. کاش هیچ وقت تکرار نشود.





پی نوشت: خوشحال می شوم شاهد نظرات مفیدتان باشم. اگر سختتان است، لطفا خصوصی بنویسید.

این پست ادامه خواهد داشت.