آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

مواخذه!


محمدسام: خانم! چرا وقتی کارگران، ساخنمان مدرسه را می ساختند، شما بالای سرشان نایستادید و نگفتید که کلاس ها را بزرگتر بسازند؟

من: