آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

گذشته نوشت 2

هفته گذشته از روز اولش با میهمان داری آغاز شد.

جمعه شب که میهمان جاری2 بودیم، پسرش همراهمان شد و تا دوشنبه در خانه ما ماند.

سه شنبه شب قرار بود چند نفر از اقوام برای شب نشینی به خانه ما تشریف بیاورند که مصادف شد با پیروزی غرور آفرین تیم ملی فوتبال و جشنهای خیابانی و ترافیک شدید که میهمانان تا ساعت 1 در خیابان معطل ماندند و به سرمنزل مقصود نرسیده، به خانه شان برگشتند . فردا صبح دوباره خدمتشان زنگ زدم و برای شب به صرف شام دعوتشان نمودم.

خانه که تمیز بود اما من برای پخت غذا هم وقت کافی نداشتم چون عصر همان روز کلاس دف هم داشتم.

اول سالاد را آماده کرده و در یخچال گذاشتم. بعد خمیر پیراشکی را تهیه کرده و تا خمیرم استراحت کند، مواد میانی اش را به ترتیب زیر آماده کردم.

یک عدد پیاز + دو عدد فلفل دلمه ای + قارچ + ا عدد هویج  را نگینی خرد کرده و به ترتیب ذکر شده، تفت دادم.سپس به آن یک لیوان نخودسبز بخارپز و یک سینه مرغ ریش ریش شده و رب و ادویه افزودم و بقیه مراحل را مانند رسپی هانی شف  عزیز انجام دادم و در فر  گذاشتم تا بپزد.

بعد خورشت خلالم را بار گذاشتم و مرغم را هم سرخ کردم و به کلاس رفتم. از کلاس که برگشتم، مرغم را روی اجاق گذاشتم تا مغز پخت شود و تا میهمانها بیایند بورانی ماست و بادمجانم را هم درست کردم و ترشی ها را هم در ظرف کشیدم و چای هم دم کردم.

از پیراشکی بگویم که چه قدر خوش مزه شده بود. حتما امتحان بفرمایید خمیرش خیلی خوب پخته و حسابی پوک شده بود. از بقیه غذاها هم که تعریف نمی کنم مبادا حمل بر خودپسندی شود.

وقتی میهمانهایم رفتند، هرچند خیلی خسته بودم اما حسابی انرژی گرفته بودم.

اگر فکر می کنید آفرین بانو در چشم برهم زدنی اشپزخانه را مثل دسته گل تمیز و جمع و جور کرد، سخت در اشتباهید. چون آفرین بانو قدر زانوان گرانقدرش را می داند و در یک روز  بیشتر از حد مجاز از آنها کار نمی کشد. لذا آن شب فقط میوه ها به یخچال برگردانده شد و بقیه کارها ماند برای صبح روز بعد.

فردا هم پس از مرتب کردن اشپزخانه به سوی دیار پدری رهسپار شدم.

همان طور که رمزداران عزیز مستحضرند، پس از مراجعت از دیاری پدری، همسر را روانه نمودم.

و همان روز عصر کیکی پختم تا عصر همراه بچه ها به خانه خاله ام ببرم که متوجه شدم خاله ام خودشان جایی دعوت دارند. مادرم اما گفتند که خودشان شب به خانه ما خواهند آمد.

جایتان خالی شب در کنار مادر و فرزندانمان کیک را نوش جان نموده و البته به همسر هم تلفن نمودیم که آسوده بخواب که ما تنها نیستیم و بعد هم اضافه کردیم فکر نکن تنها خودت در کنار مادرت هستی که ما نیز در کنار مادرمانیم.


پی نوشت: این پست، صرفا یک پست خانمانه بود که انرژی نوشتنش را از بازیگوش گرفتم و اصلا قصد خودنمایی در کار نبوده است.

اصلا فکر نمی کردم کیک شکلاتی خیس آن قدر خوب  از اب در بیاید. بافت بسیار لطیفی داشت و خیلی خوب هم پف کرده بود.متاسفانه یادم رفت عکس بگیرم.

من هنوز دلم میهمان می خواهد...



نظرات 16 + ارسال نظر
من ِ واقعی چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:39 ب.ظ http://one-real-me.blogfa.com/

آفرین عزیزم تولدتون با تاخیر مبارک
آرزوی بهترین ها در کنار خونواده رو دارم براتون

ممنونم عزیزم. شاد و سلامت باشید.

بازیگوش چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:11 ب.ظ /http://bazigooshi7.persianblog.ir/

wowwwwwwwwwwwwwچی کردی افرین جاااان منم چند وخت پیش این پیراشکی رو دیدم و خوشم اومد درست کنم الان که دیدم شما هم درست کردی بیشتر برام راحت تر به نظر اومد...خیلیییییییییییییییییی خوشکل تر شده ماهیش حتی از رسپی اصلی خوش قیافه تر شدههه دست مریزاد!
وای افرین من یه اخلاق گندی دارم که نمیتونم اشپزخونه رو به هم ریخته رها کنم...ینی خیلیییییییییییییییی سختم میشه...گرچه گاهی ادم مجبور میشه...
خوذشت خلال نخوردممم سخته؟
خلاصه که کولاک کردی عزیزممم نووش جونتووون

خب ! وزن من کمی زیاده و نمی تونم زانوهامو داغون کنم.
خورشت خلال خیلی راحته. شبی قیمه البته لپه نداره و به جاش خلال بادوم اضافه میشه.
سرچ کنید

سهیلا چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:27 ب.ظ http://nanehadi.blogfa.com/

خوشحالم که مهمونی به خوشی برگذار شد

ممنونم

بازیگوش چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:33 ب.ظ /http://bazigooshi7.persianblog.ir/

عزیزم تو رسپی نوشته ماست غلیظ شما از ماست خامه ای استفاده کردی؟؟؟

خیر.ما شیر محلی می خریم و ماست درست می کنم.
منظورش این بود که ماستش آبکی نباشه

پرندیک چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:34 ب.ظ

من ازون پیراشکی ها دلم میخوادقبل اینکه بیام اینجا هم خواهر خانمی سفارش پیراشکی داداین بار اینجوری درست میکنیم

دفعه بعد من با مایه خمیر امتحان خواهم کرد به جای بگین پودر

نشمیل چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 ب.ظ

ای ول به شما
در رو بزن پشت درم

قدم بر چشم ما میارید. خیلی خوشحال میشم.

.آزی. چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:51 ب.ظ http://rouzhayerangi.blogfa.com/

انرژی مثبت این پست خیلی زیاد بود اونقدر که تا دیار ما هم اومد.
مرسی آفرین بانوی عزیزم.

خوشحالم که تونستم بهتون انرژی بدم.

نوا پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ق.ظ http://navaomom.persiablog.ir

مهمونی بازی این جوری خیلی حال ادم را خوب میکنه وقتی تعریف میکنین ادم هوس میکنه .خیلی هنرمند وکدبانویی خانم.

خرابکاری و شلوغ کاریهامو که ندیدید!
به پای هنر شما که نمی رسه؟

پرندیک پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:23 ب.ظ

بزودی یه روش خمیر میزارم تو وبم اونو امتحان کن خمیرش عالیه

منتظر می مونم. چشم.

آیدا پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ب.ظ

دلم آب شد!

حتمن آفرین جان. اگه درباره لینک دونی به نتیجه ای رسیدم بهت خبر می دم.

ممنونم

روزهای روشنم پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:30 ب.ظ http://sarahsilence.blogfa.com

آفرین عزیز امروز بعد از اینکه پس از مدتها وبلاگم رو آپ کردم دیدم که جزو لینکهای شما هستم از این لطف بی منت بسیار ممنونم گر چه همیشه به صورت خاموش دنبال میکنم نوشته هاتون رو واجب بود تشکر کنم مستدام باشی

ممنونم. لطف دارید.

heti پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:13 ب.ظ

چه کردی افرین جان !چقدر پیراشکی گوشتت خوشکل شده .تزیین سالاد .جدای از اون عکسهای قشنگ وبا کیفیتی هم می گیری از کارهات .کلا کولاک کردی ماشالله .

یه ضرب المثل هست که می گه کارفرما کارکنه،کدبانو ناز کنه.
حالا قضیه عکس های منم، همونه.
دوربین عکس می گیره من چه کاره ام؟

مانا( آش شله قلم کار) پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:45 ب.ظ http://sooratakam.persianblog.ir

خانوم کدبانوی مهمان نواز دست مریزاد . کلی لذت بردم

شما خیلی لطف دارید.

heti پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:17 ب.ظ

منظورم به خوشکلی عکسهاته وظرف قشنگی انتخاب می کنی گل کنارشون می ذاری .رنگهاشون عالیه .خیلی قشنگه عکس غذاهات .

ممنونم. نظر لطفتونه!

مریم-م جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:12 ق.ظ http://memorial-m.blogfa.com

به به دلم غذای مهمونی خواست
غذاهای مهمونی و عروسی و مراسم حج یک مزه ی دیگه دارن ٬قبول دارید؟؟
فکر می کردم خورش خلال رو فقط مردم منطقه ما می پزن
و خاص این وراست
آخه خیلی از شهرها این غذا رو ندارن
نگو که سخت در اشتباهم

=========
همیشه یک سوالی ذهنم رو مشغول میکنه
البته اگر فوضولی نیست
شما چرا خیلی کم در مورد مادرتون می نویسید؟

فکر می کنم چون در غذا پختن برای مهمون آدم دقت بیشتری می کنه، خوش مزه تر میشه. البته حوصله تو آشپزی خیلی مهمه.
من غذاهای جدیدی رو که امتحان می کنم و خوشم میاد رو تو برنامه غذایی خانواده قرار میدم.
خورشت خلال هم که خیلی خوشمزه و خوش آب و رنگه. من تا حالا خیلی پختم. با این که تو منطقه ما مرسوم نیست ولی هر کی خورده خوشش اومده.
حرف زیادی بین من و ایشون نیست که بیام و بنویسم.

گلابتون بانو جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ق.ظ http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

آفرین به این خانم کدبانو! آدم لذت می بره از این همه خانومی و سلیقه!

خواهش می کنم شما خیلی لطف دارید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد