آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

یک روز دلچسب

دیروز از صبح در خانه مشغول بودم. قرار بود شب مادر و خواهر همسرم به خانه ما بیایند. ساعت 10 پسرم را برای ترم جدید کلاس زبان ثبت نام کردم . ساعت 12 به مدرسه رفتم. ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر با والدین جلسه داشتم. ساعت 6 خودم را به کلاس دف رساندم و جنازه ام ساعت 8 به خانه رسید.

امروز اما، وقتم مال خودم است. می خواهم با دخترم برای خرید کاموا به پاساژ پروانه بروم و بعد هم برای خرید کتابهای کمک درسی شاگردانم، سری به پاساژ مهتاب بزنم.

لذتی دارد وصف نشدنی! دخترم بزرگ شده و مثل یک خانم مرا در خریدهایم همراهی می کند. اتفاقا سلیقه خیلی خوبی هم دارد. حظ می برم از این روزهای دوتایی بیرون رفتن...


پی نوشت:

1- خدا را شکر می کنم بابت تعطیلی پنج شنبه!

2- مهمانهایم دیشب نیامدند. به گمانم دکتر رفتنشان طول کشیده و با جاری به خانه او رفته بودند.



نظرات 14 + ارسال نظر
خانم اردیبهشتی پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 ق.ظ http://mayfamily.blogfa.com

سلام
میگم مگه آموزش و پرورش ممنوع نکرده استفاده از کتاب های کمک اموزشی در کلاس را؟! دیروز معلم پسرک ما که این جوری می گفت
خانم معلم من اگه می دونستم قراره جملات را تو وب بگذاری یک کم هنری تر می نوشتم

چرا! ولی تمرینات کتاب خودشون کمه و از طرفی خانواده ها بیشتر اصرار دارند. خب باید خودمون تمرین بدیم و و برای بچه ها کپی بگیریم که هزینه اش همون میشه. وگرنه برای ما زحمت تصحیحش می مونه و گردن دردی که به ارمغان میاره.
تصمیم نداشتم. یهو هوس کردم برای یادگاری نگهشون دارم.

جودی آبوت با موهای مشکی پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 ب.ظ http://judylonglegs.blogfa.com

این آخری واقعا خوش به حالت شدا!!

نه! خب خانواده برای پذیرایی کمک می کردند و البته اونها هم غریبه نبودند.

رایحه پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:51 ب.ظ http://mazandaranbahar63.blogfa.com

آفرین جان از رابطه خودت با دخترت بیشتر بنویس.دلم میخواد از تجربیات ارزشمندتون استفاده کنم.این دخترها که هر چی از مهربونیهاشون بگی کم گفتی.
من هم سلیقه دخترم رو خیلی قبول دارم.کپی برابر اصل با خودم هست!چند بار امتحانش کردم.دیدم خوبه قابل اعتماد برای نظردهی

حتما!
چه خوب!

سمانه پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:40 ب.ظ http://:weroniika.blogfa.com/

سلام
نعمتیه داشتن دختر به این خوبی که انشاءالله قسمت همه شود
با تعطیلی پنجشنبه ها هم خیلی موافقم به جاست
فکر کنم خوب شد که نیومدن دیگه توانی براتون نمونده بود که بخواین مهمونداری کنید

به جاست. اما عوضش در طول هفته خیلی اذیت میشیم. من خودم کاملا موافق نیستم. چون هم از زنگ تفریح بچه ها و هم از زنگ کلاسشون کم شده تا بشه مدرسه ای مثل مدرسه ما رو که دو شیفت هست، یه روز تعطیل کرد. خب با این تفاصیل یه زنگ تفریح ده دقیقه ای با 300 دانش اموز، کفاف بازی و آب خوردت و دستشویی رفتن بچه ها رو نمیده و تا بچه ها میان کلاس یادشون میاد که آب نخوردند ودستشویی دارند و چاشت هم میخوان. زنگ کلاس هم که کم شده و معلم نمی تونه مدام اجازه بده به بچه ها! اصلا درست نیست اما تعطیلی پنج شنبه برای استراحت خیلی خوبه.
مگه قراره همه مهمونداری رو من بکنم . پس مردا و بچه ها چیکاره اند؟

.آزی. پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:22 ب.ظ

لذت بخش ترین خریدهای دنیا همین خرید های مادر و دختری هستن. مخصوصا اگه هر دوتون آدمای خوش اخلاق و صبوری باشین کلی خاطره های خوب پیدا می کنین.

کاملا درست می فرمایید.

سارا(خلوت انس) پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:35 ب.ظ http://khalvateons67.blogfa.com/

چه حس خوبی داشت این پست.... دلم دختر خواست

این که کاری نداره!

سهیلا پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:14 ب.ظ http://nanehadi.blogfa.com

خدا برای هم حفظتان کند . واقعا لذت بخشه

ممنونم.

گلابتون بانو پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:25 ب.ظ http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

چه خوب! خدا برای هم نگهتون داره.
منم چند روزپیش با گل پسر رفتم پارچه و کاموا خریدم برای خانم کوچولو!

چه خوب! منم اتفاقا امروزکاموا خریدم برای پسرم پلور ببافم.

مهربانو پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:28 ب.ظ http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

یه روز انقدر بزرگ میشه که می خواد ازدواج میکنه... و اون روزها هم لذت خاص به خودش رو خواهد داشت و البته غم:)
امیدوارم موفقیت و خوشبختی در انتظارش باشه همیشه و همیشه....

آمین
ممنونم از ارزوهای خوبتون!

نیلو جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 ق.ظ

حالتون رو درک می کنم این دوتایی بیرون رفتن ها رو منم خیلی دوست دارم...
عجب روز پرکاری!!! ای بابا مهموناتون هم که قالتون گذاشتن!


نه ! نشد بیان.

صفا شنبه 6 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:51 ق.ظ http://sa4150.blogfa.com

وای حسودیم شد که دختر ندارم

گل پسرا که ازدواج کنند ، خانوماشون میشن دختراتون!

5 دقیقه تا آشنایی شنبه 6 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:15 ق.ظ http://5time.blogfa.com/

عزیزم همیشه شاد باشی

ممنونم. شما هم شاد و سلامت باشید.

حکیم بانو شنبه 6 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:33 ق.ظ

آره رابطه مادر و دختری خیلی با مادر و پسری فرق می کنه. مثل رابطه دو تا دوست هم جنس می مونه.

البته من پسر با احساسی دارم و روحیه مون بیشتر شبیه اونه تا دخترم.
ولی دختر داری خییلی خوبه.

آبگینه دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:02 ب.ظ http://abginehman.blogfa.com

چه خوب که تفاوت سنیت با دخترت به گونه ایه که میتونید ازنظراته هم تو خرید استفاده کنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد