آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

مسئولیت

این روزها ننوشتن خیلی ها را به چشم دیده ایم...

گویا باز همه زمزمه بسته شدن وبلاگ دیگری می آید.

یادت باشد هر چند بی صدا آمدی اما چنین بی صدا رفتن رسم مروت نیست. رفاقت تمام کن.


 تا زنده ای، در برابر کسی که به خود علاقمند کرده ای، مسئولی!

           

                                                                             زنده یاد: خسر شکیبایی

       




نظرات 8 + ارسال نظر
داستان قصه رمان عاشقانه سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:50 ق.ظ http://way.blogfa.com

حالم اصلا دست خودم نبود، و این نیمه هوشیاری من باعث شد تا سعید با جرات
و بی پروایی، بدون درنظر گرفتن اوضاع نامساعدم، پی در پی وراجی کند.
با اوضاع وخیم روحی که داشتم، سخنان سعید را درک نمی کردم، و او اینطور
پنداشته بود: که من با سکوت کردنم، و گوش دادن به حرفهایش، علامت رضایت
و موافقتم را نشان می دهم!...
با شوک عجیبی که سعید به من وارد کرد، ناگهان از عالم اغماء خارج شدم!...

سلام دوست عزیز، اگر به خواندن داستان و رمان علاقه دارید
شما را به خواندن داستان هایی که خودم نوشته ام دعوت می کنم
موفق باشید

آبی دریاقدغن سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ق.ظ http://ghadaghan1.mihanblog.com/

منم همینو میگم.اومدن هر کس با خودشه ولی وقتی خواننده داره رفتنش دیگه بسته به خودش نیست ومسولیت داره در برابر دوستانش.
کی میخواد ببنده.؟؟؟؟

کاملا درست می فرمایید.
ظاهرا تصمیمشون عوض شده.

بانوی ماه سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:01 ب.ظ http://mid-day-moon.blogsky.com

فکر کنم قدم من بد بوده :))
از روزی که اومدم چند نفری ظاهرا از دنیای وبلاگ نویسی رفتند!

نه! ارتباطی به قدم شما نداره!
حتما برای خودشون دلیلی دارند.

آیدا سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:55 ب.ظ http://1002shab.blogfa.com/

اوهوم.

مینو سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:19 ب.ظ http://milad321.blofa.com

سلام آفرین جان.من هم دلتنگ میشوم وقتی بعضیها که نوشته هایشان را دوست دارم ،وبلاگشان را میبندند.از طرفی مثلا در مورد خودم فکر میکنم تعداد کامنتها تا بحال حد اکثر به 30 تا رسیده واین یعنی وبلاگم خواننده چندانی ندارد.در اینصورت ادامه دادنش فقط دردل کردن با خود نیست؟

خب یه وقت آدم وقت نداره کامنت بذاره. من خودم تند می خونم و گاهی با یه اسمایلی حسمو نشون میدم.

خانم اردیبهشتی سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:16 ب.ظ http://mayfamily.blogsky.com

سلام
ای بابا کی داره میره؟

والا پسرک ما که از روز دانش اموز فقط شعار های مرگ بر آمریکا و اسرائیل و ... را نقل می کنه!!!!
چه قدر هم من سعادتمند میشم!

والا منم فکر می کردم این شعارا دیگه داره از مد می افته می بینم نه بابا این قصه سردراز دارد.

خانومی چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ق.ظ http://zendegiekhanomane.blogfa.com

من فقط بسته شدن وبلاگ صحرا و عسل ور دیدم...که البته غافلگیر هم شدم..مخصوصا صحرا جان با اونهمه طرفدار!انشالا همونطور که خوشحال رفتن همیشه شاد باشند.

نمی دونم چی شده؟ قبلا وبلاگستان شور و حال دیگه ای داشت.
ان شاءالله!

یسی پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:47 ب.ظ http://asmanwien.blogfa.com/

خیلی ها در مقابل خودشون هم مسئول نیستن تا چه برسد دوست داشته هاشون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد