آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

پیچ

دانه های سرشانه پشت پلور دخترم را کور می کنم. دست از کار می کشم و کمی مفصل انگشتان خسته ام را ماساژ می دهم.

ننه جیران: « چی شده؟ خب چه خبر بود این همه پیچ انداختی؟ نه یکی نه دوتا، پنج تا!»  

من: بار اولم است که این مدلو انتخاب کرده ام. چه می دونستم این قدر دیر و سخت پیش می ره؟ دفعه دیگه برای نوه هام این مدلو خواهم بافت! » 

ننه جیران: « آره ننه! ولی اگه خواستی برای نوه هات ببافی، حتما پیچ هاشو کوچیک تر بنداز! »  

من:« معلومه ننه! برای بچه ها باید نخ ظریف تر انتخاب کنی و پیچ ها ظریف تر می شند. »  






پی نوشت: فکر و خیال مرا در افق های دور تصور فرمایید!

نخ سفید ظریف با رگه های صورتی برای یک دختر ناز با موهای فردار!

نظرات 28 + ارسال نظر
همنفس یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 10:13 ق.ظ

زیبا و عالی مثل همیشه من عاشق این پیچهای بافتنی هستم.


ولی دستهای من دیگه درد گرفتند بس که پیچ انداختم

آلما یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:25 ب.ظ http://almaa.blogsky.com

رویای 58 یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:47 ب.ظ http://roya5849.blogfa.com

به به!چه رویای شیرینی!

ارغوان یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 07:29 ب.ظ

انشالا...

جیکو یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:39 ب.ظ http://www.jikjikooo.blogfa.com

ای جاان دختر کوچولوی ناز با موهای بور فرفری

حس خیلی خوبی گرفتم از این پست.

تنها دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 12:03 ق.ظ http://doorazhameh.blogsky.com/

امید دارویی است که شفا نمی دهد، اما درد را قابل تحمل می کند. مارس آشار

بهانه گیر دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 12:06 ق.ظ

سلام

به سلامتی بافتین تموم شد؟ میشه عکسشو بزارید؟
راستش من از ترس ِسختی بافت پیچ هنوز کارو دست نگرفتم...

تازه پشتش تموم شده و نصفه جلوشم.

بانو سرن دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:42 ق.ظ http://banooseren.blogfa.com/

وای خدا. فکرشو بکن.

آبی دریا دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:14 ق.ظ http://ghadaghan1.mihanblog.com/

ای جونم

گلابتون بانو دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 03:35 ب.ظ

مدل پیچ دار بافتن وقت گیره اما قشنگ میشه! خسته نباشی.
جانم به این فکر و خیال ها!

همونه که پارسال از شما پرسیدم.
فکر کن روزی که به واقعیت بپیونده

صبور دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 04:03 ب.ظ

شکیبا دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 06:37 ب.ظ http://sh44.blogfa.com

سلام
دست مریزاد
خسته نباشی

ممنون!

سپیده دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 06:45 ب.ظ

ای جونم

یلدا نگار دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 07:19 ب.ظ http://yaldanegar.persianblog.ir/

ایشالا اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

رویای58 دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:14 ب.ظ

آفرین جان ممنون به خاطر رمز.
امیدوارم روزهایی که پیش رو داری سرشاز از لبخند و آرامش باشد.

دختر معمولی دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:59 ب.ظ http://www.mamooli.persianblog.ir

سهیلا سه‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 07:54 ق.ظ http://nanehadi

تا چشم به بزنی زمانش رسیده

به بترین نحو ان شاءالله! آمییییییییییییییییییییین

نوا سه‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:51 ق.ظ

من پارسال که بریا اقایون پلیور بافتم فقط یه پیچ انداختم هر کی هم میگفت میگفتم سخته من تجربه ندارم امسال فکر کنم بدون پیچ ببافم
انشاالله عکس اون خانم طلای موفرفری را برامون بزارین بعد ما هم هی قربون صده اش بریم بعد بگیم مامان بزرگ یادته رفته بودی تو افق دیدی چه زود از افق به واقعیت رسید

الهی آمییییییییییییییییین!

خانومی چهارشنبه 21 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 07:59 ب.ظ

آفرین جان آی گفتی!عاغا منم برای ته تغاری و بزرگه کلاه بافیدم!از ته تغاری پیچش خوب بود..زود رد شدم!اما از بزرگه رو 5تا انداختم...دماری از روزگارم دراورد اساسی..حالا فکرشو کن بزرگه هی میگفتم بزرگه بسه؟؟هی میگفت نه میخوام بلندتر باشه!از این مدلا میخواست که تا پشت گردن میفتن!

فکر کن قد پلور 80 سانت با 5 تا پیچ گیس بافت که پیچ هاش دوبله

پرندیک پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:54 ق.ظ http://parendik.blogfa.com

من تصمیم داشتم برا خودم یه ژاکت ببافم.پشتشو شروع کردم هفتا پیچ داشت.اما کتف و گردنم جواب کرد دیگه ادامه ندادم بازش کردم

کاری که پیچ با مفاصل دست می کنه خورد کردن سبزی قرمه نمی کنه!

پیرامید پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:54 ب.ظ http://lifeformyself.blogsky.com

خسته نباشی آفرین جان... کار سختی بوده خب! ای جونم به بچه فینقیلی موفرفری....

Rima پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:40 ب.ظ

ای جاااااااان
تصور مادر بزرگ شدن باید خیلی هیجان انگیز باشه
مامانم از وقتی متوجه شده خواهرم بارداره دل تو دلش نیست و هر روز برای نوه اش یه چیز جدید میخره
میشه عکس بافتنی 5 پیچه رو وقتی تموم شد بذارین ببینیم؟

مبارکه چه خوب!
خوش به حالتون خاله میشید. ما که این سعادتو نداریم.
اگر شود، چشم!

مینو شنبه 24 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:07 ب.ظ http:// milad321.blogfa.com

یکی از عذاب های زندگی من بافتنی بافتن بود۰قبلا خیاطی میکردم یا نقاشی روی سفال و کار دستی های دیگه ولی برای بافتنی دستم خیلی کند هست۰

دیگه خیاطی هم نمی کنم. حالم از شلوغ کاریش به هم می خوره و البته مهم تر آن که حوصله ندارم.
بافتنی اما تمیز و کم دردسرتره!

رها یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:00 ق.ظ http://rahaomidvar.blogfa.com

نقش خیال می زند، آفرین بانوی ما :*

صفا یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:21 ق.ظ http://www.sa4150.blogfa.com

واااااای من هم برای نوه دار شدن لحظه شماری میکنم

ببخشیدها من از کنجکاوی خفه شدم برای نوشته های رمزدارت

خدا نصیب کنه!

رایحه یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 10:25 ق.ظ

ما مادربزرگانی خواهیم شد از جنس آیینه

حتما!

شاعر شنیدنی ست یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 09:12 ق.ظ http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

آخ آخ پیچ خیلی سخته ... وای دخترک مو فرفری ...عاشقشممم

گندم یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 03:06 ب.ظ http://kashmar1392.blogfa.com

سلام موفرفری رو قربون ننه اون موقع انگشتات جون ندارن ببافی که مگه دخترت رو زود عروس کنی

چرا انگشتام جون نداشته باشند؟
تازه اول جوونیمه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد