آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

یا الله!

یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ
ای پشتیبان کسی که پشتیبان ندارد

یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ

ای پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد

یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ

ای ذخیره آن کس که ذخیره ندارد

یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ

ای پناه آن کس که پناهی ندارد

یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ
ای فریادرس آنکس که فریادرس ندارد

یَا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ
ای افتخار آن کس که مایه افتخاری ندارد

یَا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ
 ای عزت آنکس که عزتی ندارد

یَا مُعِینَ مَنْ لا مُعِینَ لَهُ
ای کمک آنکس که کمکی ندارد

یَا اَنِیسَ مَنْ لا اَنِیسَ لَهُ
ای همدم آنکس که همدمی ندارد

یَا اَمَانَ مَنْ لا اَمَانَ لَهُ

 ای امان بخش آنکس که امانی ندارد