آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

پایان خوش

آنفلوانزایی که از هفته پیش شروع شده بود، به التهاب و عفونت سینوسها و دوبینی و تاری دید و سردرد و سرگیجه شدید منتهی شد اما من تلخی آن همه درد و رنج را با شیرینی یک میهمانی ساده پایان بخشیدم روسیاهش بماند برای...