آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

چند سوال

امروز برای اولین بار می خواهم نازخاتون درست کنم.

شمالی های عزیز به نظر شما بهتر نیست بادمجان کبابی را پس از له کردن کمی در آبغوره بجوشانم؟

در بعضی از وبلاگها دیدم که به بادمجان پوره گوجه فرنگی هم اضافه می کنند. کدام بهتر است با گوجه فرنگی یا بدون آن؟

سبزی معطر فقط ریحان بیفزایم؟

افاده ایها

می خواستم حس و حال خودم در یک عصر دلگیر تابستانی را بنویسم اما با دیدن پست شماره 721 اردیبهشتی کمی تا قسمتی از آن حس عجیب و غریب از بین رفت.

اما اصل ماجرا:

سریال قصه های جزیره را که حتما یادتان هست. دختر برادر هتی... اسمش چی بود؟

اصلا یادم نیامد...

آن قسمتی که برایش نامه ای نوشته شد که در نوزادی، پرستار او را با نوزاد خانواده دیگری عوض کرده بود، را خیلی دوست داشتم.

آهان! یادم آمد اسمش فلسیتی بود.

امروز هم با خواندن پست ذکر شده، دلم خنک شد.

وقتی فهمیدم آن جولیا پندلتون افاده ای آویزان برادر سالی بوده اما برادر سالی به او اعتنایی نمی کرده است...

خیلی بدجنسم؟ نه از افاده ای ها خوشم نمیاد.

لطفا تجربیات مشترک خود را بنویسید.



پی نوشت: حتما روزی درباره آن حس عجیب خواهم نوشت...

خردادی دیگر

همین اول صبح بر خود لازم دیدم همین جا در همین وبلاگ کوچک در پیشگاه خدای مهربانی که مرا می فهمد و می داند چه قدر از گرما گریزانم، زانو زده و برخاک به سجده افتم.

نمی دانید هوای اینجا چه قدر مطبوع است! چه نسیم خنکی می وزد و خرداد چه دلبری می کند...

گویا این خرداد، خرداد دیگریست...

با همه خردادهایی که تا کنون به چشم دیده ایم، تفاوت دارد.

و من منتظر حوادث خوشایندی هستم . کور سوی امیدی در دلم زنده شده است.

گویا این خرداد، خرداد دیگریست...


خدایا! برای شادمانی، تندرستی، توانگری و عشق پایدارم سپاس می گذارم.

ختم اذا واقعه

فردا اول ماه شعبان و مصادف با روز دوشنبه است که بهترین موقعیت برای شروع ختم اذا واقعه است. این ختم یکی از مجرب ترین ختم هاست.

از امام سجاد (ع) نقل شده است که:

اگر اول ماه (قمری) روز دوشنبه بود، از روز اول تا چهاردهم، سوره واقعه خوانده شود، و مقدار خواندن هر روز به تعداد شماره روزهاست، به این شکل که در روز اول  یک مرتبه، در روز دوم دو مرتبه و ... تا در روز چهاردهم چهارده مرتبه خوانده می‌شود.

بعد از اتمام خواندن سوره مبارکه واقعه در هر روز، این دعا نیز خوانده شود:

 

« اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیَسِّرْهُ وُ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی فیهِ وَ أرْسِلْهُ عَلی اَیْدی خِیارِ خَلْقِکَ وَ لا تُحْوِجْنی اِلی شِرارِ خَلْقک . وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ فَکَوِّنْهُ بکِیْنُونِیَّتِکَ وَ وَحْدانِیَّتِکَ ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیََّ حَیْثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلْنی اِلَیْهِ یَکُونُ ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَِیْءٍ قَدیرٌ . یا حَیُّ یا قَیُّومُ ، یا واحِدُ یا مَجیدُ ، یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنیُّ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ تَمِّمْ عَلَیْنا نِعْمَتَکَ ، وَ هَنِّئْنا کَرامَتَکَ ، وَ اَلْبسْنا عافیَتَکَ .»

و در هر پنجشنبه‌ای که در این میان ـ اول تا چهاردهم ـ قرار دارد این دعا خوانده شود:


« یا ماجِدُ ، یا واحِدُ ، یا جَوادُ ، یا حلیمُ ، یا حَنّانُ ، یا مَنّانُ ، یا کَریمُ اَسْألُک تُحْفَةً مِنْ تحَفِکَ تَلُمُّ بها شَعْثی وَ تَقْضی بها دَیْنی وَ تُصْلِحُ بها شَأنی برَحْمْتِکَ یا سَیِّدی »


عزیزانی که تمایل دارند، باید از فردا ختم را شروع کنند.

 

یک دسر ملس بهاری

بچه که بودیم درختهای گوجه سبز از دستمان به امان نبودند. از وقتی که هنوز گوجه سبزها خیلی کوچک بودند،قند در دلمان آب می کردند، تا وقتی که آفتاب لپشان را گلی می کرد و مزه شان به شیرینی می گرایید.

گوجه شیرین و رسیده را کمتر می پسندیدم و اجازه می دادیم فشرده شده و درون سینی های بزرگ پهن شوند و آفتاب دوباره به تنشان بخورد و خشکشان کند تا دوباره طعم ملس جوانی را در کاممان زنده کنند.

حال اما ترشی گوجه سبز فقط خاطرات کودکی را زنده می کند چه دندانها و معده ام خوردن آن را تاب نمی آورند اما باز هم من از رو نمی روم.

کمی شکر در آب درون قابلمه می ریزم و اجازه می دهم روی شعله اجاق یکی دو قل بزند. مقداری گوجه سبز به آن اضافه می کنم. خیلی زود، شاید در کمتر از پنج دقیقه گوجه ها می پزند و کمی گلاب به آن می افزایم و کمی بعد، شعله زیرش را خاموش می کنم و وقتی خنک شد، ان را به یخچال منتقل می کنم تا خوب سرد شوند.

و در یک عصر بهاری اهل خانه را به خوردنش میهمان می کنم. باشد که علاوه بر طعم ترش گوجه سبز، خاطره دسر خنک دست پخت مادرشان نیز در یادشان بماند.