آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

آسمون فیروزه‌ای زندگی من

خیر و صلاحم را درپرتو زرین و شکوهمند رفعت می بینم. اکنون گندمزارهای طلایی الهی رو به رویم قرار دارد و مرا به خود می خواند.

پیام آورانش را امروز دیدم


و من به مهمانی خدا دعوت شده ام.

قاصدانش را همین امروز خیر مقدم گفتم.

یقین دارم امسال خدا مرا خصوصی دعوت کرده است. قاصدک هایی که امروز از پنجره خانه ام، به درون آمدند، پیام آورانش بوده اند.

و مهم تر آنها، شور و شوقیست که روزها برای فرارسیدن میهمانی بزرگ قلبم را پر کرده بود...


خدایا! سپاس که بار دیگر مرا به میهمانی رحمتت فرا خواندی!


ای عاشقان بشارت...


پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :


در نخستین شب ماه رمضان ، درهاى آسمان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نمی ‏شود .


بحار الأنوار : 96 / 34 / 8 منتخب میزان الحکمة : 242

یک چاشنی دلپذیر

من عاشق چاشنی های جدیدم.

نام نازخاتون را لابه لای وبلاگ دوستان خوانده بودم و از آن جایی که در تهیه آن از بادمجان استفاده می شود، مطمئن بودم طعمی خوش خواهد داشت اما نه تا این اندازه!

سه هفته پیش، برای اولین بار نازخاتون درست کردم که شدیدا مورد استقبال خانواده قرار گرفت. به علت استفاده از آبغوره، این چاشنی زیاد ترش نیست و البته ریحان، طعم بسیار مطبوعی به آن می دهد.




خوانده بودم که به علت استفاده از آبغوره در نازخاتون، این ترشی ماندگاری بالا ندارد و زود خراب می شود. برای این که از فساد زودهنگام آن جلوگیری کنم، بعد از مخلوط کردن بادمجانهای کبابی با آبغوره، در حد 5 دقیقه ان را جوشاندم و بعد ریحان و سیر ساطوری ( که چند ساعتی روی پارچه ای پهن کرده بودم تا آبش گرفته شود ) + نمک و پودر نعنا و گلپر را به آن افزودم.

چون به حس چشایی پسرم اعتماد دارم، به درخواست او که کمی از نازخاتون آماده شده را چشیده بود، کمی هم فلفل اضافه کردم که البته اگر فلفل تازه در اختیار می داشتم، ترجیح می دادم از فلفل سبز خرد شده استفاده کنم.

تصویری که مشاهده می فرمایید، نازخاتونیست که با دانش اندک من تهیه شده است. پذیرای نظرات دوستان عزیز در مورد تهیه این چاشنی دلپذیر هستم.

روش کامل تهیه نازخاتون را می توانی در ایده های لازیکا بخوانید.


پی نوشت: فلفل هایی که در تصویر می بینید، حاصل تلاش و دوستی دستان سبز پدرم با زمین حاصلخیز سرزمین پدریست.

اگر تمایل داشتید، خوش حال می شوم برای شادی روح پدر من و همه عزیزان به آرامش رسیده، فاتحه ای بخوانیم و نثار روح آن عزیزان بنماییم.

هل یا آویشن؟ مسئله این است.

چند روز پیش سر سفره مشغول نوش جان نمودن استامبولی همسرپز:

من: داخل این پلو گلاب ریختید؟

همسر: نه! زیره و آویشن و ادویه پلویی و دارچین ریختم ولی گلاب نه!

.......................................................................................................................................................................

امروز در اشپزخانه جلوی کابینت ادویه ها: کسی این آویشن را ندیده؟

همسر: همان جاست. داخل شیشه ای که هل دارد.

من: ان که بسته هل کوبیده است که داخل شیشه دانه های هل گذاشته ام.

همسر: نه بابا! آویشن است. خودم چند روز پیش از همان، داخل استامبولی ریخته ام.

من: از این پودر هل داخل پلو ریخته بودید؟ یادت هست پرسیدم گلاب ریخته اید؟ جواب دادید: نه!

.

.

.

پس از چند لحظه شیشه حاوی آویشن را پیدا کرده و به آقای همسر نشان می دهم و می گویم این پودر آویشن است.

من:

آقای همسر


....................................................................................................................................................................

باشد که همسر درس بگیرد که هر سبزی، اویشن نیست!


پی نوشت: همسرم داخل پلو هل ریخته بود. چرا من بوی گلاب حس می کردم؟

نازخاتون

من در اشپزخانه در حال سرخ کردن و کباب کردن مقدار زیادی بادمجان: راستی! اگر دوست دارید، نازخاتون هم درست کنم؟

همسر در هال در حال پاک کردن سبزی خوردن: نازخاتون چی بود !!!؟

دخترم در حال نگاه کردن تلویزیون: همان که آن قدر خوشمزه بود که یه هفته ای همه اش را خوردیم.